دل نوشته

سلام مولا جان ،سلام آقا جان ،سلام امام وسرورم شاید برای سلام کردنم هم خجالت میکشم آخه  فکر میکنم سلامم هم مثل خودم مشکل داره  

 

یا راحتتر بگویم سلامم هم شایدصاف نباشد واز روی ریا باشد.چون تو جامعه فعلی به اطرافم که نگاه میکنم همه به نوعی ایراد دارند هیچ کس صاف وپاک نیست وهمه رفتاری ریاکارانه دارند تو خیابان که راه میرم از مسلمان بودنم خجالت میکشم آخه سرم که بالا میارم فکر میکنم تو یکی از خیابانهای آمریکا دارم قدم میزنم تیپ وقیافه ها اصلا به مسلمانها نمیخوردوبه هر کس نگاه میکنی یک گناه برامون ثبت می شوداصلا بدتر از آن قیافه مردها مثل خانما شده وقیافه خانمها مثل اقایون .آقا جان قربونت برم خجالت میکشم بگم که حتی به تابلو ها وبه در دیوار هم نگاه میکنیم داریم گناه میکنیم آخه درودیوار وتابلوهامون هم دیگه بوی مسلمانی ازش نمیاد.از تو مغازه ها وعکسا ونمادهای روی اجناس ودر دیوارتوی مغازه ها که نمیشه حرف زد .از کار وکاسبیمون چه بگم که آب میشوم  دیگه نان هلالی نمیبینیم همه به هم دروغ میگیم وبا قسم دروغ کلاه سر هم میذاریم مولای من این روزا ایام  شهادت مادر گرامیتون (فاطمه الازهرا)است .تسلیت عرض میکنم این ایام را ولی شرمنده ایم  مولا آخه چهره شهرای ما هیچ تعغیری نکرده انگار نه انگار که شهادت دختر پیامبر(ص)است تازه خجالت میکشم بهتون بگم عقد وعروسیا وجشن وپایکوبیها هم به راهه از شما چه پنهان یک کارت دعوت عروسی دیشب به من اومد از دیشب که کارت دعوت دیدم ،دلم گرفت ،حالم خراب شد ،ولی این کارت یه خوبی داشت باعث شد این دلنوشته برای شما بنویسم . مولا ی من چه بگم که تهمت به مسلمونا هم گناهه اخه ما شکایت کردنمون هم با گناه توامه راحتتر بگم ما راه وگم کردیم اگر به دادمون نرسی سخت غرق گناهیم .البته هنوز نور اسلام خاموش نشده انسان پاک هم زیاد داریم ولی نمی دانم چرا همه مخفی شدن . چند روز پیش رفتم بندرعباس تو خیابان راه میرفتم نگاه مردم میکردم فکر میکردم دیگه اسلامی در کار نیست دیگر توی این شهر مسلمانی نیست اخه قیافه هر زن ومردی نگاه میکردم قیافه یک مسلمان نبودتوی همین افکار بودم ناگهان صدای (الله اکبر)اذان از مسجد بلند شد برای نماز ظهر رفتم به یکی از مساجد (مسجد روبرو بازار زیتون)صحنه ای دیدم که خیلی خوشحال شدم مسجد تقریبا مملو از نماز گزار شده بود خانمهای چادر مشکی که تو خیابون یه نفر نمیدیدم  ولی توی مسجد نصف جمعیت خانمهای مومن وپاک بودند از خوشحالی اول دو رکعت نماز شکر خواندم وبایه خورده گریه دلم  خالی شد واحساس سبکی کردم شاید خوشحالی ان روز را تا حالا تجربه نکرده بودم .امام مهربانم، این داستان گفتم که بگویم هنوز هم مومنین زیادی داریم ولی از دست مومنین هیچ کاری ساخته نیست.

یاابن الازهرا،از حال وروز مسلمانها وشیعه ها تو کشورای اسلامی که این روزها خیلی  افتضاحه نمیدونم از کدام بگم از سرهای بریده شیعه های سوریه ولبنان ،یا از شیعه های غزه که  تو محاصره اند و زن وبچه هاشون از گرسنگی دارن تلف میشوند و هیچ کس خم به ابرو نمیاره ،یا از شیعه های عراق بگم که گروه گروه تو خیابونها با یه انفجار کشته میشوند .یا از شیعه های پاکستان بگم که دسته دسته تو مساجد با یه انفجار نابود میشوند .یا از بحرین بگم که یکی یکی دارن بدست رژیم غاصب ترور میشوندیا از افغانستان بگم که شیعه ها دارن به دست (طالبان) ترور میشوند .مولای من درد ما اینه که همه این کشت وکشتارها به دست گروهی است که ظاهرا اسم مسلمانی یدک میکشند ولی در باطن کافرند دارند با اسم اسلام مسلمانها و شیعه ها را میکشند.

امام مهربان من ،حرفهای ناگفته زیاد است ولی دلم نمیاد وقت امام رئوف ومهربانی مثل شما را با این جملات  که همه اش گلایه وشکایته  بگیرم .

یاابن الازهرا،درخواستی هم دارم رهبرم(ایت الله خامنه ای)خیلی تنهاست ازطرف دشمنان خارجی وداخلی تحت فشاره حامی وپشتیبانش باش تا پرچم اسلام به وقتش تحویل وجود مبارک خودتان بدهد.

امام من،آرزوی خودم نیز هست که از سربازانت ،یا از شهدای راه شما باشم ،به حق مادر بزرگواتون (فاطمه الازهرا )قسمتون میدم کمک کنید من به آرزویم برسم.

مولا جان،آقا جان،آیا وقتش نشده با آمدنت دل شیه ها را شاد کنی،مولای من آیا وقت آن نشده چشمهای از سو رفته ومنتظر شیعیان را بادیدن ،جمال نورانیت ،منور ونورانی کنی ،سروروم این روزها شیعه ها خیلی محتاج حضوروظهور شما هستند  هیچ کس پیش خداوند متعال محبوب تر از خود شما نیست ،از خداوند متعال درخواست تعجیل بفرما........

                                                                           الهم صل علی محمد وآل محمد عجل فرجهم